سلام
احساسات نکته ایه که ما به خاطر شغل منطقی و بدون احساسمون بهش توجه نداریم
تمامی رفتارهای انسان از احساس سرچشمه می گیره و با عقل کنترل میشه.وقتی کسی برای آن چه علاقه داره هزینه می کنه خوشحاله وبرای هزینه هایی که اونها را زوری می دونه ناراحت میشه.یکی میره دکتر تا بینی اش را عمل کنه کلی پول میده و خوشحاله همون شخص برای گرفتگی بینی میره همون دکتر ولی با اعصاب خورد هزینه می کنه.
در مورد شغل ما تعمیر را هزینه اضافه و اجباری می دونند و با ناراحتی پول می دهند .در چنین موردی همدلی با مشتری خیلی به کار میاد .وقتی ما را مقابل خودش بدونه مسلما شروع به بحث می کنه ولی وقتی حرفاشو تایید کنی و ناراحتیش را کم کنی بهتر کنار میاد.مثلا طرف میگه خودش نمی ارزه جوابش میشه آره نمی ارزه قیمت تعمیرش گاها بیشتر از خودش میشه .
کلا یک جواب احساسی بدون دلیل و منطق خیلی بهتر از یک جواب منطقی جواب میده
علاقه رو مهندس فکر کنم ما می تونیم برای مشتری برای این دفعه و دفعات بعد ایجاد کنیم به شرطی که لاف نزنیم واقعاً کار مورد نظر جهت بهبودی و ارتقا شرایط انجام شده باشه مثلاً:
مثلا بک لایتش رو برات تنظیم کردم بیشتر از دفعه قبل عمر کنه
یک قطعه اصلی برات انداختم با توان بیشتر از فابریکش
یک جوری برات درستش کردم که حالا حالا ها آخ نگه
خمیر خنک کننده براش زدم گرما رو بیشتر به محیط انتقال بده تو خود قطعه و آیسی نگه نداره بهش فشاد نیاد
خازن جنس خوب براش زدم
چون دستگاه واسه چندین ساله قبله برای اطمینان خازن ها شو برای اینکه خیال بنده و شمای مشتری جم بشه با تستر مخصوص تستش کردم
آنتن دهی شو تقویت کردم
کاری کردم که بلندگو بهش کمتر فشار بیاد
موتورشو هم وقت داشتم برات روغن کاری کردم روان تر بچرخه...
و غیره...و غیره...
مواردی از این قبیل فکر کنم باعث بشه حس بدی که مشتری نسبت به تعمیر و روند تعمیر و تعمیرکار داره تا حدودی جبران کنه