سلام
از جنگ با مشتری دست برندارید تا اعصابتون همیشه داغون باشه .شما ناراضی و مشتری هم ناراضی
قرار نیست هر چی من گفتم همون بشه.بزار تا یه کمی هم حرف اون بشه.قراره باهاش کنار بیام نه اینکه بجنگم
بزار فکر کنه سواری دادم . من که پولمو کامل گرفتم. حالا درصدیش هم نشد نشد
دورود
پس به این موضوع واقفید خیلی سراست واضح عنوان کردید به مشتری تخفیف ندیم بحث و شاید سر و صدا پیش میاد ...
عجب پس ما برای خودمون کار نمیکنیم برای مشتری کار میکنیم
ولی به نظرم با اصول بریم جلو مشکل کمتر پیش میاد و پیش نمیاد ...
دیر یا زود مشتری پیش خودش میپرسه چرا فلانی بهم تخفیف داد ؟ سرچی بهم ۵۰ تومن تخفیف داد؟
و در خلوت خودش هزار انگ و افترا بهمون میزنه چون اون فقط خودش و وسایلش رو می بینه
یعنی ما تحت امر مشتری هستیم هر دفعه تخفیف ندیم دیگه پیش ما نمیاد میره جای دیگه...ومنم به دلایل قبل + مجبورم اجازه مغازه و غریب بودن و تازه کار بودن در وسایل جدید و نوع تازه حرفه کاری یعنی داریم بهش یه نوعی باج میدیم فردا رو هر اتفاقی سر وسیله ش افتاد اولین نفر ما مسبب و مقصریم
پس بنده حق بدید وقتی همه جوانب رو برای تعمیرکار جماعت با جزئیات کامل در نظر میگیرم
نتیجه گیری از دید بنده : این شغل بی امنیت هست حتی حرفه ها با چندین سال سابقه نمیتونند بعد چند سال خودی نشون بدند
وای بحال تازه کارا والسلام باید سوخت و ساخت الان متوجه شدم چرا مشتری تعمیرکار جماعت رو از دید بالا به پایین نگاه میکنه و رجز میخونه مهندس اگر تونستی اینو تعمیرکنی ...مهندس دستگاه بازهم مشکل داره........( الکی (صرفاً محک زدن ظرفیتی تعمیرکار)) مهندس فلان ....مهندس بهرمان ....اعهووو چه خبره 500 تومن؟ (با اینکه باهاش قبلاً توافق کردی) مهندس دیگه پیشت نمیام ...(من در ذهن : ب ت مم) در گفتار (در خدمت شما هستیم هر وقت اومدید) یعنی مجبوری نقش بازی کنی خودت واقعیت نباشی عجب...سیستمی برای خودمون ساختیم بعضی موقع حس میکنیم این واژه مهندس گفتن برای این سری مشتری بیشتر این ایهام رو داره مهندس بپر دو تا چایی برامون بیار
و همه نظر تعمیرکار تحت فشار های متفاوت هست کاسبی تو این شغل هفت خان رستمه....تا به الان جواب تمامی پست های تاپیک که دیگران پرسیده بودند آشکار شد
ظاهراً مشخص شد چرا این شغل فاقد امنیت مادی و معنوی هست ...
چرا همش میگند حق بامشتریه: چون وقتی از هر لحاظ نتونی حق تو رو بگیری زیردست میشی و مشتری ارجع میشه چون به اون وابسته ایم و او مستقل ما باید با این همه سختی و انرژی و مشکلات کاری ناز مشتری بکشیم چون برحسب اتفاق راه دیگه نداریم مگر اینکه کوهی از تجربه کاری و تا با اندکی مشکلات باشیم اون وقت هست باد به سمت ما می وزد چون این شرایط سخت و طولانی مدت بدست میاد پس در طی این مدت مشتری ارباب ما میشه و ما برده او
سپاس از همه ی همکاران در مشارکت در این تاپیک مهم
باتشکر