آی پی امداد
abtahi

امنیت شغلی در تعمیرات! (مطرح تجربیات)

kataag

VIP+ افتخاری
کاربر
2012-03-27
712
1,037
اینو یک نفر برام توضیح بده مشکل کجاست؟ و ما تعمیرکارا باید چیکار کنیم؟
این بر میگرده به اینکه هیچکس اینجا صحبت از اینکه چقد درامد براش کافی هست صحبت نکرده‌.و چقد با اون درامد فاصله داره.
در کل من میگم در منطقه اصفهان و حومه متوسط درامد خالص بالاتر از ماهی 25 باشه درامد مناسبی حساب میشه.حالا من اگه 10 تومن درمیارم خب یجای کار میلنگه.
بعد هم خیلی از ماها فکر میکنیم پول خوب گرفتن از مشتری حرومه و این حرف ها.در حالیکه داریم به خودمون ظلم میکنیم. من کار خوب تحویل میدم.پول خوبم میگیرم.هم من راضی ام هم مشتری‌.
 

mohammadhadi

مدیر تالار
مدیر تالار
2008-03-31
3,312
11,963
اینو یک نفر برام توضیح بده مشکل کجاست؟ و ما تعمیرکارا باید چیکار کنیم؟
سلام
احساسات نکته ایه که ما به خاطر شغل منطقی و بدون احساسمون بهش توجه نداریم
تمامی رفتارهای انسان از احساس سرچشمه می گیره و با عقل کنترل میشه.وقتی کسی برای آن چه علاقه داره هزینه می کنه خوشحاله وبرای هزینه هایی که اونها را زوری می دونه ناراحت میشه.یکی میره دکتر تا بینی اش را عمل کنه کلی پول میده و خوشحاله همون شخص برای گرفتگی بینی میره همون دکتر ولی با اعصاب خورد هزینه می کنه.
در مورد شغل ما تعمیر را هزینه اضافه و اجباری می دونند و با ناراحتی پول می دهند .در چنین موردی همدلی با مشتری خیلی به کار میاد .وقتی ما را مقابل خودش بدونه مسلما شروع به بحث می کنه ولی وقتی حرفاشو تایید کنی و ناراحتیش را کم کنی بهتر کنار میاد.مثلا طرف میگه خودش نمی ارزه جوابش میشه آره نمی ارزه قیمت تعمیرش گاها بیشتر از خودش میشه .
کلا یک جواب احساسی بدون دلیل و منطق خیلی بهتر از یک جواب منطقی جواب میده
 

electronium

VIP+ افتخاری
کاربر
2020-07-30
1,259
3,344
32
سلام
احساسات نکته ایه که ما به خاطر شغل منطقی و بدون احساسمون بهش توجه نداریم
تمامی رفتارهای انسان از احساس سرچشمه می گیره و با عقل کنترل میشه.وقتی کسی برای آن چه علاقه داره هزینه می کنه خوشحاله وبرای هزینه هایی که اونها را زوری می دونه ناراحت میشه.یکی میره دکتر تا بینی اش را عمل کنه کلی پول میده و خوشحاله همون شخص برای گرفتگی بینی میره همون دکتر ولی با اعصاب خورد هزینه می کنه.
در مورد شغل ما تعمیر را هزینه اضافه و اجباری می دونند و با ناراحتی پول می دهند .در چنین موردی همدلی با مشتری خیلی به کار میاد .وقتی ما را مقابل خودش بدونه مسلما شروع به بحث می کنه ولی وقتی حرفاشو تایید کنی و ناراحتیش را کم کنی بهتر کنار میاد.مثلا طرف میگه خودش نمی ارزه جوابش میشه آره نمی ارزه قیمت تعمیرش گاها بیشتر از خودش میشه .
کلا یک جواب احساسی بدون دلیل و منطق خیلی بهتر از یک جواب منطقی جواب میده
دورود مهندس
ادامه گفتگو :
مگه ما یک وسایل خراب رو احیاء میکنیم حال خوب رو به مشتری منتقل نمیکنیم؟
موضوع ......بینی از دو جهت دیدگاه واقعاً پاسخ جالبی بود فکر کنم به این مرتبطه که بدون بینی نمیتونه زنده باشه و در اولویت حیاتیش هست ولی تعمیرات براش اینقدر حیاتی و ارزشمند جلوه نمیکنه حس شعف نمیده
و اینکه با مشتری زیاد اوخت شدن بعضیا واقعاً ظرفیتش رو ندارن و موقع حساب کتاب از انتظار تخفیف زیاد دارند
من با همه مشتریایم رسمی رفتار میکنم و نگاه و حس رسمی دارم تا فکر دیگه و انتظار بیجا از بنده نداشته باشند تا فردا روز مشکل ساز نباشه چند وهله به طور روتین تخفیف به مشتری دادن یعنی به مشتری سواری دادن...
 
آخرین ویرایش:

mohammadhadi

مدیر تالار
مدیر تالار
2008-03-31
3,312
11,963
دورود مهندس
ادامه گفتگو :
مگه ما یک وسایل خراب رو احیاء میکنیم حال خوب رو به مشتری منتقل نمیکنیم؟
موضوع ......بینی از دو جهت دیدگاه واقعاً پاسخ جالبی بود فکر کنم به این مرتبطه که بدون بینی نمیتونه زنده باشه و در اولویت حیاتیش هست ولی تعمیرات براش اینقدر حیاتی و ارزشمند جلوه نمیکنه حس شعف نمیده
و اینکه با مشتری زیاد اوخت شدن بعضیا واقعاً ظرفیتش رو ندارن و موقع حساب کتاب از انتظار تخفیف زیاد دارند
من با همه مشتریایم رسمی رفتار میکنم و نگاه و حس رسمی دارم تا فکر دیگه و انتظار بیجا از بنده نداشته باشند تا فردا روز مشکل ساز نباشه چند وهله به طور روتین تخفیف به مشتری دادن یعنی به مشتری سواری دادن...
سلام

از دید منطقی حرف شما کاملا درسته.ما یک وسیله را احیا می کنیم و این به نفع مشتریه ولی از دید احساسی خیر : این یک هزینه اضافه است که ناگهانی به مشتری تحمیل شده .از دید مشتری خرید وسیله هزینه لازم محسوب میشه و تعمیرش هزینه اجباری .
درباره مثال بینی چون مشتری خودش می خواد بینی اش را عمل کنه برای پرداخت هزینه 50 میلیونی اش هم مشکلی نداره. نوبت های چند ماهه را هم با اشتیاق می گذرونه. ولی خودش نمی خواسته گرفتگی بینی پیدا کنه با غر غر و اعصاب خوردی توی مطب منتظر می مونه و هی حساب می کنه الان 20 تا رفتند تو درآمد دکتر چقدر شد.
مثال های از این دست زیاده: مشتری دلش می خواد یک تلویزیون بزرگ 100 میلیونی بخره و پولش را هم با خوشحالی جور می کنه ولی دلش نمی خواد براش هزینه کنه زورش میاد میگه من یک بار پول دادم خریدم دیگه نباید هزینه تعمیر بدم .

اون جایی که با میل خودشه به راحتی پول میده و اون جایی که به میلش نیست جونش درمیاد

اون مورد اخت شدن با مشتری و تخفیف دادن هر دو باهمه:
از دید منطقی شما وسیله را درست کردی و با رعایت انصاف هزینه را اعلام کردی و مشتری هم که وسیله را به شما داده بایستی هزینه را پرداخت کنه ولی از دید مشتری بازم جای تخفیف داره. چون شما داری دستمزد می گیری ( کلا بادستمزد مشکل دارند )و دستمزد را هم شما معلوم کردی پس جای تخفیف داره . حالا اگه باهاش اخت شده باشی که بدتر انتظار تخفیف بیشتر داره .الان اگه طبق انتظارش رفتار کردی و تخفیف دادی میشه یه حس خوب و اگر مقاومت کردی میشه یک حس بد
منطق میگه تخفیف نده چون با رعایت انصاف قیمت دادی و در نتیجه اخت هم نشو تا تخفیف ندی.نتیجه اش میشه یک رفتار سرد و خشک و خشن که مشتری را تا دفعه بعد که کارش کاملا گیر شما باشه فراری میده

احساس میگه باهاش گرم بگیر و حداقل یه تخفیف جزیی بهش بده تا دلش خوش باشه و دوباره هم بیاد.
اینجا توضیح جزییات روند تعمیر هنگام دریافت وسیله یا تحویل به مشتری یا حین تعمیرات به کم شدن تخفیف کمک می کنه: چند سال پیش مشتری یک گوشی سونی برای فلش اورد . گوشی به کامپیوتر وصل نمی شد. مشتری را گفتم ببر پیش فلانی تا پورتش را درست کنه. مشتری برد و اون همکار گوشی را بعد تعمیر اورد جواب نمی داد. از نو تعمیر کرد و به همین ترتیب چهار بار باز و بسته کرد تا حل شد.فلش کردم و گفت می برم و از مشتری می گیرم. برای تو چقدر کنار بگذارم گفتنم من از مشتری 25 می گیرم از تو 15 گفت نه اینقدر پول نمیده . خودمم 20 تومن میخوام نهایتا بشه ازش 30 تومن گرفت. گفتم بزارش اینجا من از مشتری می گیرم: به مشتری گفتم این بنده خدا چهار بار وسیله را کاملا باز و بسته کرده و هر بار آورده برای فلش تا عیبش برطرف شده سهم اون میشه 45 و سهم من 25 .گفت پورتش چی شده بود گفتم به علت شارژر نامرغوب مسیر خراب شده بود گفت یه شارژر خوب هم بده . جمعش شد 105 و 5 تومن هم تخفیف گرفت و تمام

اعلام قیمت در هنگام تحویل وسیله از مشتری یا بعد از بررسی و بعدش هم پیامک اعلام آماده شده وسیله به همراه اعلام هزینه نهایی هم به کم شدن مشکل تخفیف کمک می کنه ولی انتظار نداشته باشید صد در صد بدون تخفیف بشه و هر چی گفتید بده بازم تخفیف جزیی خوشحالش می کنه
 

mioo_sara

کاربر
2008-02-23
149
543
از نظر من به جای درد و دل و غرولند بهتره دوستان راهکار ارائه دهند دوستانی که تجربه دارند تجربیات موفق خود را بیان کنند تا بقیه الگو بگیرند مثل دوست خوبمون محمد هادی مدیر تالار که بسیار اموزنده صحبت کردند و به جای غرو لند راهکار ارئه دادند
 

mioo_sara

کاربر
2008-02-23
149
543
دو نکته ای بگم خودتون میدونید ولی بازهم میگم
نکته اول
در واقع مغازه زدن بدون تخصص الکترونیک بسیار ساده است بسیاری مغازه میزنند هندزفری و شارژر و... میفروشند بدون اینکه اندکی الکترونیک بدانند بعضی هم با وجود دانش بسیار در منزل تعمیرات انجام می دهند باوجوی که بسیار متخصصند در واقع اینکه فردی خودش را باور کرده و یک مغازه مرتبط با الکترونیک زده بدون هیچ دانشی از نظر من حاکی از جرات و خود باوری اوست با وجودی که فردی که متخصص بوده و در منزل کار میکند فاقد ان خودباوری است

نکته دوم اینکه اگر دوبی یا حاشیه خلیج فارس سفر کنید میبینید که عربهای مقیم هرگز کار تعمیرات یا امور خدماتی انجام نمی دهند در واقع فقط ایرانی ها و پاکستانی ها و هندی ها هستند که تعمیرات انجام می دهند در یوتیوب اگر بگردی هزاران تونسی پیدا می کنی یا مصری و مراکشی که آموزش تعمیر رسیور مینی و تلویزیون در کانال خود می دهند اما حتی یک کویتی یا عربستانی پیدا نمی کنی چرا؟
پس ریشه همه مسائل در نیاز است و اقتصاد
هرجا اقتصاد ضعیف تر باشد تعمیرات بیشتر است
حال سئوال اینجاست که شما تا چه حد دارای خودباوری و جرات هستید که در رشته ای که هرگز تخصصی در آن ندارید استارت کار بزنید؟ آیا از نظر اقتصادی این اهرم به شما فشار وارد نمی کند؟
 

kataag

VIP+ افتخاری
کاربر
2012-03-27
712
1,037
از نظر من به جای درد و دل و غرولند بهتره دوستان راهکار ارائه دهند دوستانی که تجربه دارند تجربیات موفق خود را بیان کنند تا بقیه الگو بگیرند مثل دوست خوبمون محمد هادی مدیر تالار که بسیار اموزنده صحبت کردند و به جای غرو لند راهکار ارئه دادند
فرمایش شما درسته.به نظر من بزرگترین حسن یک کاسب این هست که قدرت نه گفتن را داشته باشه.من خودم روی این مساله خیلی کار کردم اما هنوزم راضی نیستم.من چون هم تعمیر دارم هم نصب و فروش باید بگم تعمیرات یک حسن بزرگ که داره اینه تقریبا 99 درصد نقد هست.نصب هم تقریبا همینه.اما وای به روزی که وسیله ای که فروختی را بخوای نصب کنی.فکر کن دو ساعت وقت گذاشتی پخش و باند را با هزار مکافات بستی واسه مشتری.حالا کارتش جواب نمیده.اگه یکم آشنا باشه پس گرفتن پولت پنجاه پنجاه میشه.
 

javamobira

VIP+ افتخاری
کاربر
2012-02-22
412
1,058
همدان کوی ولیعصر
دو نکته ای بگم خودتون میدونید ولی بازهم میگم
نکته اول
در واقع مغازه زدن بدون تخصص الکترونیک بسیار ساده است بسیاری مغازه میزنند هندزفری و شارژر و... میفروشند بدون اینکه اندکی الکترونیک بدانند بعضی هم با وجود دانش بسیار در منزل تعمیرات انجام می دهند باوجوی که بسیار متخصصند در واقع اینکه فردی خودش را باور کرده و یک مغازه مرتبط با الکترونیک زده بدون هیچ دانشی از نظر من حاکی از جرات و خود باوری اوست با وجودی که فردی که متخصص بوده و در منزل کار میکند فاقد ان خودباوری است

نکته دوم اینکه اگر دوبی یا حاشیه خلیج فارس سفر کنید میبینید که عربهای مقیم هرگز کار تعمیرات یا امور خدماتی انجام نمی دهند در واقع فقط ایرانی ها و پاکستانی ها و هندی ها هستند که تعمیرات انجام می دهند در یوتیوب اگر بگردی هزاران تونسی پیدا می کنی یا مصری و مراکشی که آموزش تعمیر رسیور مینی و تلویزیون در کانال خود می دهند اما حتی یک کویتی یا عربستانی پیدا نمی کنی چرا؟
پس ریشه همه مسائل در نیاز است و اقتصاد
هرجا اقتصاد ضعیف تر باشد تعمیرات بیشتر است
حال سئوال اینجاست که شما تا چه حد دارای خودباوری و جرات هستید که در رشته ای که هرگز تخصصی در آن ندارید استارت کار بزنید؟ آیا از نظر اقتصادی این اهرم به شما فشار وارد نمی کند؟
سلام
با حرف قبلیتان که گفتید بجای غرزدن وگفتن از مشگلات راحل بدیم موافقم
اما با این حرف که اون متخصصی که تو خونه کار می کنه خود باوری نداره واونی که بدونه دانش اولیه الکترونیک فروشگاه لوازم الکترونیکی میزنه دارای خودباوری است بشدت مخالفم ودلیل محکمی هم دارم من چند سال قبل یک مدت تو خونه کارکردم یعنی یک کارگاه کوچیک تو خونه تاسیس کردم مدتش طولانی نبود وبعد ها با یکی از دوستان یک کارشراکتی راه انداختم ودارای مغازه شدم(این شراکت تا الان هم ادامه دارد) ولی دلیل اینک در خانه کار انجام میدادم دو چیز بود
اولین دلیلم مالی بودکه 75 درصد را شامل میشد دومین دلیلم(25درصد) هم این بود که به نصب سیستم های حفاظتی مشغول بودم ونمی توانستم متمر کز دو جا شوم ولی باز دلیل اولم بیشترین عامل این قضیه بو وبعد از یک سال که باکمک یکی از اقوام وام از بانک دریافت کردم با یک نفر در مغازه شریک شدم البته کسب وکار نه خود مغاز (محل مورد نظر اجاره ای بود)
حال این را بدانید که بعضی از دوستان متخصص که در خانه کار انجام می دهند یا بخاطر بحث مالی است که با احتصاب هزینه پیش واجاره راه اندازی مغاز کار بسیار دشواری است ویا تعمیرات شغل دوم انهاست که به این دلیل این کار را در خانه انجام می دهند البته برای پیشرفت باید محل کسبی را راه انداخت وبه دلایل متعددی در خانه نمی توان درامد وپیشرفتی حاصل کرد
حال دوستانی که احساس می کنند تا حدوی موفق هستندتجربه وراهکارهای خود را ارئه بدهند
 

morteza khod

VIP+ افتخاری
کاربر
2017-08-01
2,550
4,820
سلام یک مورد تجربه بگم که یک سری مشتری یاد گرفتن بعد کار میگن شماره کارت بده برات واریز کنم . خدایی مشتری این حرفو میزنه آدم کرکو پرش میریزه که بنده الان یاد گرفتم میگم واریز مبلغ فقط در حظور خودم باشه یا میبینم مشتری زرنگه میگم شماره کارت ندارم همینجا کارت بکش که دیدم طرف رو کرده تو این مورد باید حواسمون باشه. مخصوصا بحث مالیات پیش اومده که خیلیا مشتاقن براشون به یه کارت دیگه واریز بشه که اگر واقعا از کسی مطمئن نیستید اعتماد نکنید به نظرم گاهی اوقات درصدی مالیات ازمون کم بشه بهتر از اینه که کل سودمون ازدست بره.
 

mioo_sara

کاربر
2008-02-23
149
543
سلام
با حرف قبلیتان که گفتید بجای غرزدن وگفتن از مشگلات راحل بدیم موافقم
اما با این حرف که اون متخصصی که تو خونه کار می کنه خود باوری نداره واونی که بدونه دانش اولیه الکترونیک فروشگاه لوازم الکترونیکی میزنه دارای خودباوری است بشدت مخالفم
نکته اینه که شما تا زمانی که مغازه نزدی موفق نشدی یعنی باید پات را از خونه بزاری بیرون وگرنه اینکه من پول مغازه ندارم صرفا ناشی از عدم خودباوری است چون با خودت میگی نکنه کارم نگیره نکنه پولم بسوزه
یک مثال میزنم
یه سریالی بود از این تله تئاترهای روسی که سالها پیش شبکه 4 پخش می کرد یه شخصی بود که میخواست خودش را یه بازرس جابزنه و بیاد از یه شهر کوچیکی بازدید کنه و خلاصه تا میتونه اونها را سرکیسه کنه جالب بود فقط توی جیبش گشت ده روبل روسی داشت رفت مغازه و یک جفت دستکش و یک پالتو خرید ده روبل بعد رفت به سمت یک هتل تا خودش را به عنوان بازرس جابزنه
نکته اینکه کل پولش را در راهی که فکر می کرد درسته سرمایه گذاری کرد یعنی خرید پالتو و دستکش
شاید فکر کنید خوب اون کلاه بردار بوده اما باید بدونید ما بودیم میگفتیم ممکنه کارمون نگیره پس بهتره پول را الکی خرج نکنیم
پس خودباوری و قدرت ریسک بالا بسیار در موفقیت مهمه حتی اگر از دید ما اون امر یک کلاه برداری باشه
 
بالا