آی پی امداد
abtahi

تجربیات: بوق موتورسیکلت بدون باطری

غزال

Remembering
ناظم انجمن
2012-03-18
10,107
80,073
با سلام خدمت استاد غزال عزیز.
با توجه به اینکه شما دارای شأن و جایگاه ویژه ای در بین اعضای سایت هستید و شخصیتی بزرگ و قابل احترام و در نتیجه «الگوساز» هستید، آیا بیان چنین مطالبی از سوی شما موجب ترویج «بی توجهی به رعایت قانون» نخواهد شد؟
بنده به شخصه بسیار به شما علاقمندم و از دانشتان سودها برده ام اما از آنجا که مؤمن باید آیینه مؤمن باشد بیان این تذکر را لازم دیدم. امیدوارم جسارتم را ببخشید. کماکان دوستدار و ارادتمند شما هستم.


درود

بابت اظهار لطف شما بینهایت سپاسگزارم.
اما اینکه فرمودید :
آیا بیان چنین مطالبی از سوی شما موجب ترویج «بی توجهی به رعایت قانون» نخواهد شد؟

اتفاقا سوال بسیار خوب و پر محتوایی مطرح فرمودید لذا ابتدا بفرمایید کجا مرتکب خطا شدم تا ببینم حق با شماست یا برای سوء برداشت شما ادله کافی و شرعی دارم .
البته از این حیث برداشت شماواقعی است اما حقیقی نیست
چون بله خودم هم اذعان میکنم تا دلتون بخواد در طول عمرم خلاف کردم و میکنم اما خلاف من خداپسندانه و جوانمردانه بوده یعنی مثلا اگر برای نجات یک بیگناه مرتکب جعل بشم با افتخار چنین جرم و خلافی میکنم و تا حالا که گیر نیفتادم ولی اگه گیر بیفتم پشیمون نمیشم زیرا فقط اجر و پاداشم نزد خداوند بیشتر میشه .

لذا در عین حال که اعمالی از نظر قانون جرمه اما کاملا شرعی است و اگه کسی مرتکب اینگونه جرائم نشه دنیای خوب و بی دردسری داره و فرد متشخص و قانونمند و سالمی محسوب میشه اما آخرت خوبی نداره و خدا بعدا به حسابش رسیدگی میکنه و چوب توی آستینش میکنه .

اساسا قانون با هدف رعایت حقوق افراد وضع میشه و وحی منزل نیست و تا دلت بخواد مترقی ترین قوانین موجب تضییع حق محق میشه . بهمین دلیل
قانون ، تابع حق است ، نه حق ، تابع قانون
مثال
ملک منو دو نفر بالا کشیدن و با پارتی که داشتن هرچی فریاد میزدم من مالک ملک هستم و کوچکترین قراردادی که ملکم را فروخته باشم وجود نداره و احدی نمیتونه چنین مدرکی بیاره چون هرگز نفروختم اما صادر کننده حکم هیچ نیازی به حقایق و قرارداد نداشت و فقط میخواست سبیلش چرب باشه که چربش کرده بودن لذا در طرفه العینی بدون کوچکترین دلیل و مدرکی حکم بدوی و تجدیدنظر مبنی بر محکومیتم صادر شد .

بنابرین حکم قطعی که لازم الاجراست صادر شد که برای افراد عادی هیچ راه حلی وجود نداره و باید اجرا میشد اما ازآنجاکه کمی با افراد عادی متفاوتم و دستم به مسئولین میرسه تونستم از آقای لاریجانی دستور لازم را بگیرم و حتی طی حکمی با لحن تند ، خطاب به صادر کننده حکم اعلام شد که کمترین توجهی به حق مسلم من نشده و فقط توی حکم بهش فحش نداده بودن

خلاصه طبق قانون وقت ، پرونده به همون قاضی ارجاع شد که خلافش اگه محرز و مسلم نشده بود لااقل قابل تردید شده بود ( چرا چون قانون میگفته که باید پرونده رو همون قاضی که لااقل مشکوک به تضییع حق است رسیدگی کنه که لابد دوباره حق را ضایع کنه )
لذا قاضی مربوطه با توجه به توپ و تشر مسئولین برجسته ناگزیر به اجرای دستورات شد و لذا قراردادی جعلی از سوی مدعی ارائه شد تا کارشناس خط با توصیه های زیر میزی تایید کنه اما کارشناس منتخب بنحو بی نظیری بگونه ای بسیار صادق و جوانمرد بود که با هیچ قیمتی حاضر به کتمان حقایق نشد و اعلام کرد قرارداد مورد ادعا هم جعلی است و هم از سفید امضاء استفاده شده

لذا مجددا روش شیطان پسندانه ضروری شد و نهایتا قاضی مربوطه هیئت 3 نفره کارشناسان را انتخاب کرد و قرارداد نامرتبطی که هیچ ارتباطی با ملک مورد نظر پرونده نداشت به کارشناسان خط داد که اصالت یا جعلیت امضاء منو در این قرارداد بررسی کنن
به قاضی گفتم من خودم تایید میکنم که این امضاء در این قرارداد نامرتبط ، جعلی نیست و متعلق به منه ولی این قرارداد خرید است که ملک دیگری را خریده ام چه ارتباطی با قرارداد فروش این ملک مورد نظر پرونده داره ؟

لذا درحالیکه باید قراردادی ارائه میشد که من فروشنده باشم و ملک مورد بحث پرونده را فروخته باشم . قراردادی ارائه شد که خریدار ملک دیگری بودم لذا به قاضی عزیز گفتم با چه استدلالی بجای کارشناسی قرارداد فروش این ملک دستور کارشناسی از قرارداد خرید ملک نامرتبط را صادر فرمودی ؟

قاضی عزیز فرمود : اشکالی نداره بعد از صدور کارشناسی اعتراض کن رسیدگی میکنم
نظریه کارشناسی صادر شد و اعتراض کردم و قاضی علنا در حکم قید کرده که به کارشناسی اعتراض کرده ام ولی اعتراضم بنظر وی ، موجه تشخیص نشده
و به خودم گفت طبق قانون فقط یکبار رییس محترم قوه قضاییه میتونسته حکم قطعی را نقض کنه که کرده و دیگه کار تمومه ، حالا برو ببینم میخوای چکار کنی

دوباره ازآنجاکه کمی از ما بهترون هستم ( وای به روز از ما بدترون ) به دفتر آقای لاریجانی مراجعه کردم و ادعای قاضی را بازگو کردم
فکر میکنی چی شد ؟
گفتن باوجودیکه مجددا حقتو بصورت آشکار و علنی ضایع کرده ولی درست گفته و با لجبازی میتونسته حق بسیار واضح تو رو تضییع کرده بطوریکه اگه در حکم قید میکرد که دوست دارم با جرم و تخلف حق اینو ضایع کنم با این وجود هم دیگه کاری از قانون ساخته نبود و رییس قوه قضاییه فقط یکبار میتونسته حکم قطعی رو بشکنه .
نتیجه اخلاقی این شد که خونه خودمو از جناب آقای پارتی دار خریدم چون قانون باید رعایت بشه
حالا این بسیار خلاصه یکی از رمان های زندگی منه که دستم براحتی به مسئولین میرسه لذا تکلیف افراد عادی مشخصه که چقدر باید شب و روز دعا کنن که مورد هدف سبیل های چرب قرار نگیرن
البته جناب قاضی را بی پاسخ نذاشتم ولی چه فایده که نه تنها من بلکه قاضی القضات هم گفت حکم ظالمانه و ناحقش باید اجرا بشه و اون نادرست کاملا درست گفته که اینجا راه قانون بسته است
( کلیه مدارک و مستندات محکم مورد ادعا را در اختیار دارم و ماجرایی که عرض کردم یکی از خیل رمان های بیشمار زندگی منه ببینم میتونی فقط یکی از حقوق منو با قانون بگیری که مریدت بشم؟)

عزیزم قطعا خیلی جوان هستی و منم در سن شما شبیه شما فکر میکردم ولی کمی تجربه کردم و چیزهایی دیدم که نباید میدیدم و متاسفانه شما هم بزودی می بینی هنوز وقت داری .

البته فاقد عیب نیستم و قطعا خطاهایی دارم که اگه تفهیم و روشن بشم لطف بسیار بزرگی کردی و بینهایت ممنون و سپاسگزار میشم و قطعا خودمو اصلاح میکنم ولی با تذکر اجمالی شما خطایی احساس نکردم لذا اگه خطایی مشاهده میفرمایید عاجزانه تقاضا میکنم در همین تاپیک بصورت علنی و عمومی با شفافیت و صراحت مطرح بفرمایید تا اگه پاسخ و دلیل قانع کننده ای نداشتم از گمراهی دیگران هم جلوگیری بشه.

ضمنا بابت القاب و عناوینی که با غلو قابل تقدیر برای حقیر منظور فرمودید مجددا سپاسگزارم و بهمین علت که برخی از دوستان متاسفانه تصور میکنن شخصیتم شبیه نحوه نگارش منه و میتونن منو الگو قرار بدن و لذا مخصوصا بنوعی با شرح ماجراهای زندگی غالبا مترصد اصلاح این خطای مخاطب هستم که اگه قلب من سیاه نباشه اونقدر هم که فکر میکنن سفید نیست و منو بزرگ نبینن که عدد این حرفا نیستم و فقط نگارشم متفاوته

ولی بهر تقدیر متاسفانه از این حیث حق باشماست و برخی از دوستان به این حرفها گوش نمیدن و مانند حضرتعالی همچنان حقیر را با اغراق و غلو مورد لطف ستودنی و بزرگوارانه خویش قرار میدن و مسئولیت منو خیلی خیلی سنگین تر میکنن و لذا ضروریه که همینجا علنا و با صراحت و شفافیت بفرمایید مرتکب چه خبط و خطایی شدم تا در صورت صحت اصلاح کنم. (مطمئن باش از سن غرور گذشته ام و اگه خطای منو ثابت کنی با افتخار می پذیرم و در راستای پیشگیری از خطای دیگران هم کمک شایان میکنی )
درهرصورت سوال خوبی بود و فعلا از این حیث قابل تحسین و تقدیره .

سپاس
 
آخرین ویرایش:

A R A S H

VIP+ افتخاری
کاربر
2008-01-01
444
6,854
فارس
برای تثبیت و مستقیم کردن برق موتور سیکلت های هوندا یا طرح هوندا از قطعه ای که به رکتیفایر مشهوره استفاده میشه و معمولا ۴ تا سیم داره ، ۱ سیم بدنه یا منفی که به بدنه موتور وصله ۲ سیم ورودی از الترناتور ۳ سیم خروجی مثبت شارژ باتری ۴ سیم چراغ
چون جریان شارژ باتری کم هست و طبق سیم کشی بجز لامپ بقیه ادوات برقی ولتاژشون رو از باتری میگیرن پس زمانی که باتری وجود نداره همان جریان ضعیف شارژ رو داریم و این جریان ممکنه نتونه راهنما ها یا بقیه ادوات رو روشن کنه
توی بعضی موتور ها سیستم کمی متفاوته و برق چراغ جلو عقب هم از باتری گرفته میشه که این مدل ها رکتیفایر متفاوتی دارن و بعضیاشون ورودی سه فاز از الترناتور و خروجی مثبت دارن
 

مجید89

کاربران vip(افتخاری)
vip افتخاری
کاربر
2010-12-14
799
4,106
شمال
درود

بابت اظهار لطف شما بینهایت سپاسگزارم.
اما اینکه فرمودید :


اتفاقا سوال بسیار خوب و پر محتوایی مطرح فرمودید لذا ابتدا بفرمایید کجا مرتکب خطا شدم تا ببینم حق با شماست یا برای سوء برداشت شما ادله کافی و شرعی دارم .
البته از این حیث برداشت شماواقعی است اما حقیقی نیست
چون بله خودم هم اذعان میکنم تا دلتون بخواد در طول عمرم خلاف کردم و میکنم اما خلاف من خداپسندانه و جوانمردانه بوده یعنی مثلا اگر برای نجات یک بیگناه مرتکب جعل بشم با افتخار چنین جرم و خلافی میکنم و تا حالا که گیر نیفتادم ولی اگه گیر بیفتم پشیمون نمیشم زیرا فقط اجر و پاداشم نزد خداوند بیشتر میشه .

لذا در عین حال که اعمالی از نظر قانون جرمه اما کاملا شرعی است و اگه کسی مرتکب اینگونه جرائم نشه دنیای خوب و بی دردسری داره و فرد متشخص و قانونمند و سالمی محسوب میشه اما آخرت خوبی نداره و خدا بعدا به حسابش رسیدگی میکنه و چوب توی آستینش میکنه .

اساسا قانون با هدف رعایت حقوق افراد وضع میشه و وحی منزل نیست و تا دلت بخواد مترقی ترین قوانین موجب تضییع حق محق میشه . بهمین دلیل
قانون ، تابع حق است ، نه حق ، تابع قانون
.
.
.


عزیزم قطعا خیلی جوان هستی و منم در سن شما شبیه شما فکر میکردم ولی کمی تجربه کردم و چیزهایی دیدم که نباید میدیدم و متاسفانه شما هم بزودی می بینی هنوز وقت داری .

البته فاقد عیب نیستم و قطعا خطاهایی دارم که اگه تفهیم و روشن بشم لطف بسیار بزرگی کردی و بینهایت ممنون و سپاسگزار میشم و قطعا خودمو اصلاح میکنم ولی با تذکر اجمالی شما خطایی احساس نکردم لذا اگه خطایی مشاهده میفرمایید عاجزانه تقاضا میکنم در همین تاپیک بصورت علنی و عمومی با شفافیت و صراحت مطرح بفرمایید تا اگه پاسخ و دلیل قانع کننده ای نداشتم از گمراهی دیگران هم جلوگیری بشه.

ضمنا بابت القاب و عناوینی که با غلو قابل تقدیر برای حقیر منظور فرمودید مجددا سپاسگزارم و بهمین علت که برخی از دوستان متاسفانه تصور میکنن شخصیتم شبیه نحوه نگارش منه و میتونن منو الگو قرار بدن و لذا مخصوصا بنوعی با شرح ماجراهای زندگی غالبا مترصد اصلاح این خطای مخاطب هستم که من اگه قلب من سیاه نباشه اونقدر هم که فکر میکنن سفید نیست و منو بزرگ نبینن که عدد این حرفا نیستم و فقط نگارشم متفاوته

ولی بهر تقدیر متاسفانه از این حیث حق باشماست و برخی از دوستان به این حرفها گوش نمیدن و مانند حضرتعالی همچنان حقیر را با اغراق و غلو مورد لطف ستودنی و بزرگوارانه خویش قرار میدن و مسئولیت منو خیلی خیلی سنگین تر میکنن و لذا ضروریه که همینجا علنا و با صراحت و شفافیت بفرمایید مرتکب چه خبط و خطایی شدم تا در صورت صحت اصلاح کنم. (مطمئن باش از سن غرور گذشته ام و اگه خطای منو ثابت کنی با افتخار می پذیرم و در راستای پیشگیری از خطای دگران هم کمک شایان میکنی )
درهرصورت سوال خوبی بود و فعلا از این حیث قابل تحسین و تقدیره .

سپاس

با سلام و عرض ادب مجدد خدمت استاد عزیزم.
به هیچ وجه قصد نداشتم به این میزان وقت با ارزش شما را بگیرم و انتظار نداشتم اینچنین بنده را مورد لطف قرار داده و پاسخی چنین مبسوط ارائه فرمایید. بله بنده جوان هستم و بسیار مانده تا چیزهایی که شما در خشت خام میبینید حتی در آیینه ببینم. اما تذکر بنده اتفاقاً به همین بخش از موضوع برمی گشت که جوانانی مانند من که افتخار شاگردی شما را داریم و یا لااقل فکر میکنیم که شاگرد شماییم از قسمتی از خاطره شما که «عبور از چراغ قرمز را برای خود مجاز دانستید » الگو میگیریم. شما با دید کامل خود، همه ابعاد ماجرا را مد نظر قرار میدهید اما جوانانی مانند من ممکن است تنها به قسمت تخطی از قانون این ماجرا توجه کنیم و با این توجیه که « کسانی مانند استاد غزال برای رعایت قانون ارزشی قایل نیستند و آنرا علنی و با افتخار بیان میکنند پس راه برای ما هم باز است» در جاهایی که هیچ اجر اخروی هم ندارد اقدام به نقض قانون کنیم و این موضوع به یک ارزش تبدیل شود. نیت این بود که جلوی چنین ماجرایی گرفته شود و البته نگران سلامتی شما هم هستم با این حال اگر در تذکر بنده بی ادبی و تلخی بود مانند همیشه با لطف و بزرگواری خود مرا عفو کنید.
ضمنا بابت اتفاقی که شرح دادید بسیار متأسف و متأثر شدم و امیدوارم دیگر در هیچ جای زندگی حقی از شما زائل نشود.
مانند همیشه ارادتمند شما هستم و تشنه فراگیری از دانش کم نظیرتان.
 
آخرین ویرایش:

غزال

Remembering
ناظم انجمن
2012-03-18
10,107
80,073
با سلام و عرض ادب مجدد خدمت استاد عزیزم.
به هیچ وجه قصد نداشتم به این میزان وقت با ارزش شما را بگیرم و انتظار نداشتم اینچنین بنده را مورد لطف قرار داده و پاسخی چنین مبسوط ارائه فرمایید. بله بنده جوان هستم و بسیار مانده تا چیزهایی که شما در خشت خام میبینید حتی در آیینه ببینم. اما تذکر بنده اتفاقاً به همین بخش از موضوع برمی گشت که جوانانی مانند من که افتخار شاگردی شما را داریم و یا لااقل فکر میکنیم که شاگرد شماییم از قسمتی از خاطره شما که «عبور از چراغ قرمز را برای خود مجاز دانستید » الگو میگیریم. شما با دید کامل خود، همه ابعاد ماجرا را مد نظر قرار میدهید اما جوانانی مانند من ممکن است تنها به قسمت تخطی از قانون این ماجرا توجه کنیم و با این توجیه که « کسانی مانند استاد غزال برای رعایت قانون ارزشی قایل نیستند و آنرا علنی و با افتخار بیان میکنند پس راه برای ما هم باز است» در جاهایی که هیچ اجر اخروی هم ندارد اقدام به نقض قانون کنیم و این موضوع به یک ارزش تبدیل شود. نیت این بود که جلوی چنین ماجرایی گرفته شود و البته نگران سلامتی شما هم هستم با این حال اگر در تذکر بنده بی ادبی و تلخی بود مانند همیشه با لطف و بزرگواری خود مرا عفو کنید.
ضمنا بابت اتفاقی که شرح دادید بسیار متأسف و متأثر شدم و امیدوارم دیگر در هیچ جای زندگی حقی از شما زائل نشود.
مانند همیشه ارادتمند شما هستم و تشنه فراگیری از دانش کم نظیرتان.

درود

بابت اظهار لطف شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم
و بابت طرح موضوع که موجب شفافیت ابهامات احتمالی میشه بیشتر ممنون و مدیونم
اما اینکه تلویحا فرمودید عمده ترین ثمره شرح ماجراهای مورد اشاره ، تشویق خلاف و بی قانونی است به 3 دلیل صحیح نیست

1- همانطور که خودتون فرمودین ازآنجاکه ممکنه دوستانی به استناد نحوه نگارش و اطلاعاتم تصور کنن قلب پاکی دارم و بخوان ارزش خاصی برای حرفهای من قائل بشن و بدون تحقیق قبول کنن که مسئولیت بسیار سنگینی به دوشم میذاره لذا حقایقی را مطرح میکنم که مشخص بشه کسی نیستم که عرایضم بدون تحقیق قابل استفاده باشه تا بلکه مسئولیت کمتری متوجه من بشه

2- ماجراهای واقعی را آمیخته با طنز و غلو مطرح میکنم تا مطلب علمی بکمک جاذبه مطالب حاشیه ای به ذهن بشینه
اگه در پدیده های علمی و طبیعی دقت کنید قاعده و قانونی که در یک علم و رشته حاکمه در بقیه علوم و رشته ها هم حاکمه فقط باید شبیه سازی مناسبی بشه

مثلا این پدیده که فرکانس صوتی بسختی در فضا منتشر میشه و اگه با قدرت زیادی فریاد بزنید یا از قویترین بلندگو استفاده کنید نمیتونی صدا را به 200 کیلومتر اونطرف تر برسونی
اما فرکانس بالا براحتی در فضا مسافرت میکنه و بزودی مستهلک نمیشه و لذا میتونیم فرکانس صدا را روی فرکانس بالا سوار کنیم و نه تنها به مسافت 200 کیلومتری بلکه به کرات دیگه هم بفرستیم

حالا با استفاده از این پدیده ، مطالب خسته کننده علمی که موجب کسالت و خمیازه انسان میشه و دافعه داره اگه سوار موضوع جذابی بشه براحنی در ذهن نفوذ میکنه و موندگار میشه و بسرعت در تمام دنیا مطرح میشه
لذا هدف دوم من اینه که باید جاذبه ای در دستم باشه تا بتونم مطالب ناچسب را به ذهن مخاطب ارسال کنم و بچسبونم
فلذا اگه اتو کشیده باشم و از خلاف و خطا و شیطنت های جوانی صرفنظر کنم دیگه مطلب جذابی توی دستم نمی مونه که به مقصودم برسم

3- همانطور که عرض کردم هدف از اجرای قوانین ، استیفای حقوق افراد و پیشگیری از بی نظمی است بنابرین اگر من برخلاف قوانین مصوبه عمل کنم و حقی را ضایع نکنم و موجب بی نظمی هم نشم هیچگونه اشکالی از نظر شرعی و حتی از نظر قانونی نداره هرچند ظاهر ماجرا حاکی از جرم و خلاف و مخالفت با قانون باشه .
چنانکه اتفاقا حقیقت فوق در بسیاری از مواد قانونی هم منظور شده
یعنی کسی که طبق تعریف جعل مرتکب جعل شده ولی قصد و نیت انسانی داشته چنین جعلی نه تنها مستحق مجازات نیست بلکه غالبا سزاوار پاداش هم میشه

روزی در حضور یکی از قضات محترم همین موضوع را مطرح کردم و به قاضی مربوطه گفتم بزرگترین و بیشترین جرائم در دادگستری اتفاق می افته
گفت اگه نتونی ثابت کنی میدونی مرتکب جرم سنگینی شدی ؟

گفتم اگه اجازه بدین اتفاقا همین الان ندید ، جرائم خود شما را ثابت میکنم و لذا درحالیکه با چشمانش شلاقم میزد گفتم
طبق قانون جناب دادستان یا نماینده دادستان موظف به حضور در جلسات دادگاهه . درسته ؟

اما بسیار بندرت در جلسات حاضر میشن و در 99 درصد جلسات حضور ندارن که عدم حضورشون تخلفه
و اینکه بواسطه اجرای صوری قانون چندین روز بعد ، صورتجلسات دادگاه را بتاریخ روز جلسه ( یعنی بتاریخ جعلی چند روز قبل ) امضاء میکنن مرتکب جعل تاریخ شدن که در تمام دادگستری ها بسیار عادی و مرسومه
و اینکه اساسا در جلسه حضور نداشتن و بعنوان اجرای صوری قانون امضا میکنن مرتکب جعل سند شدن

و اتفاقا جملگی بزرگان از جمله مسئولین برجسته میدونن که اینگونه جعلیات هر روز اتفاق می افته و کسی هم تنبیه و مجازات نمیشه چرا ؟
چون مقاصد سوء مورد هدف نبوده و بدلیل کمبود پرسنل ناگزیر به سند سازی و جعل سند و جعل تاریخ جهت اجرای صوری قانون هستند و چه بسا در صورت اجرای واقعی قانون بسیاری از پرونده ها پس از فوت طرفین دعوی رسیدگی بشه که ثمر چندانی نداره

بنابرین در مواردی دور زدن قانون و ارتکاب اینگونه جرائم نه تنها اشکالی نداره بلکه ضروری و عین ثوابه
قاضی مربوطه باشنیدن دلایلم با لبخند خشم آلودی از کرسی اتهام زنی پایین آمد و گفت حواست خوب جمع است .

از طرفی اگه رعایت هر قانونی در هر شرایطی واجب بود دور زدن علنی قوانین بین المللی توسط مسئولین محترم بعنوان افتخار بزرگی محسوب نمیشد و لااقل قانون را یواشکی دور میزدن که بدآموزی نداشته باشه
بنابرین اگه من بتونم قانون چراغ قرمز را بشکلی دور بزنم که تصادفی حادث نشه و حقی تضییع نشه و نه تنها ترافیکی ایجاد نکنه بلکه موجب رقیق و روان تر شدن ترافیک هم بشه کوچکترین اشکال شرعی و حتی قانونی نداره

اما پلیس که نمیدونه هدف و نیتم چیه و میخواد قانون راهنمایی یا قانون چایی رو اعمال کنه منم وظیفه دارم دم به تله ندم خصوصا که اگه اعمال قانون چایی مورد نظرش باشه به هدف و نیت کسی هم کاری نداره و اگه بیمار رو به موت هم داشته باشی از فوت بیمار ناشی از توقف و توقیف هم ابایی نداره و به هر قیمتی پول چایی میخواد .

مضافا که همیشه در شرح ماجراها تاکید میکنم که من با هشیاری غیرعادی رانندگی میکنم و غالبا توصیه میکنم کسی اینکارو نکنه لذا درحالیکه افراد ناشناس با مشاهده نوع رانندگی حدس میزنن روزی 10 بار تصادف میکنم اما در طول عمرم بگونه ای همه جوانب و بدترین احتمالات و شرایط را در نظر گرفتم که با وجود سرعت و شتاب زیاد تابحال تصادف قابل ملاحظه ای نکردم و البته که خلاصه ممکنه تصادف کنم اما بدلایل محرز و بدیهی ، بسیار بسیار کمتر از دیگران

خب این کجاش بده که آدم با دور زدن مقررات چراغ قرمز ، احتمال تصادف را کمتر کنه حقی را هم ضایع نکنه و به روان شدن ترافیک هم کمک کنه
بنابمراتب این موضوع که رعایت قانون در هر شرایطی واجبه بنظر من و به عمل مسئولین محترم صحیح نیست اما رعایت قانون در شرایط عادی و برای افراد عادی لازمه
البته از این حیث حق با شماست که ممکنه بشکل نادرستی تقلید بشه اما سودی که بابت طرح موضوع مطرح میشه خیلی بیشتر از زیانی است که ممکنه بواسطه تقلید نادرست اتفاق بیافته.
اساسا هیچ عمل صالحی وجود نداره که فاقد ضرر باشه حتی نماز و عبادت هم در مواردی موجب گمراهی عده ای میشه ولی اگه نماز و عبادت ظاهری کلاهبردار موجب فریب خوردن سوژه و زیان و خسارت عده ای میشه نباید نماز و عبادت را تعطیل کنیم بلکه باید زیان و خسارت ناچیز عمل صالح را در قبال منافع کلان آن پذیرفت .

و فرمودی :

ضمنا بابت اتفاقی که شرح دادید بسیار متأسف و متأثر شدم و امیدوارم دیگر در هیچ جای زندگی حقی از شما زائل نشود.
اما متاسفانه زندگی من اقیانوسی از این ماجراهاست که البته دلیل داره و دلیلش اینه که دیوارک کوتاه من دیوار بلند و مستحکم دژ غیر قابل نفوذی بنظر میرسه و لذا هر بی عرضه ای بخواد جلال و جبروتی از خودش بنمایش بذاره ساده ترین راه اینه که از دیوارک من و امثال من بالا بره و تاراج کنه و جار بزنه من از برج و باروی فلانی بالا رفتم و صد البته که نهایتا به عقوبت سختی گرفتار میشه و در مورد ماجراهای من تابحال کسی از قلم نیافتاده و جملگی در همین دنیا به کیفر لازم رسیدن .

لذا داستانی که بسیار به اختصار در پست 11 عرض کردم یکی از موارد بیشماریست که برای من اتفاق افتاده و مستندات محکم و غیرقابل انکار آنها را دراختیار دارم.

بابت اظهار لطف و همدردی شما سپاسگزارم




 
آخرین ویرایش:

مجید89

کاربران vip(افتخاری)
vip افتخاری
کاربر
2010-12-14
799
4,106
شمال
باز هم عرض سلام و تعظیم خدمت استاد بزرگوارم.
قصد ندارم با ادامه مباحثه موجبات رنجش خاطر آن عزیز را فراهم آورم و لذا تنها جمله قبلی خودم را تکرار میکنم که بسیار مانده تا چیزهایی که شما در خشت خام میبینید بنده در آیینه ببینم. ادله شماره 1 و 2 شما را با جان و دل میپذیرم و در عین حال و بنا به دلایل عقلی و شرعی با قسمتهایی از دلیل شماره 3 شما هم نظر نیستم ولیکن به رسم ادب اجازه میخواهم تا این موضوع را ادامه ندهم.
باز هم از اینکه اینچنین وقت بسیار ارزشمند و گرانبهای خود را صرف پاسخ به پست اینجانب و البته تنویر افکار عمومی نمودید بسیار ممنون و مدیون هستم و البته بینهایت شرمسارم . بسیار به شما ارادتمندم و مشتاقم تا حضوراً در خدمت شما کسب فیض کنم.

 

moeinhoseyni

کاربر
2010-01-31
18
18
سلام
من امتحانش کردم
که جواب نگرفتم البته کار من متفاوت بود
یکی اینکه شما گفته بودی ولتاژ مثبت را از کلید چراغ پشت کاسه چراغ بگیریم که من از کلید بوق موتور گرفتم دوم من از خازن 2200 میکروی 25 ولت استفاده کردم به جای 50 ولت ایا دلیلش این دو تا بوده یا عیب جای دیگه است لطفا راهنمایی کنید
اگه میشه شماتیک مدار را که وصلش کردی بهم بده
 

غزال

Remembering
ناظم انجمن
2012-03-18
10,107
80,073
سلام
من امتحانش کردم
که جواب نگرفتم البته کار من متفاوت بود
یکی اینکه شما گفته بودی ولتاژ مثبت را از کلید چراغ پشت کاسه چراغ بگیریم که من از کلید بوق موتور گرفتم دوم من از خازن 2200 میکروی 25 ولت استفاده کردم به جای 50 ولت ایا دلیلش این دو تا بوده یا عیب جای دیگه است لطفا راهنمایی کنید
اگه میشه شماتیک مدار را که وصلش کردی بهم بده

درود

عزیزم نتیجه گرفتی ولی متوجه نشدی
خودت گفتی به توصیه من توجه نفرمودی و بجای برق چراغ از کلید بوق استفاده کردی و لذا نتیجه ای که گرفتی اینه که اگه کار خودتو بکنی پاسخ مثبتی نمیده
پس نتیجه گرفتی منتها نتیجه کار خودتو گرفتی نه نتیجه توصیه منو

زیرا کلید بوق ولتاژی نداره و منفی بوق را تامین میکنه
خازن 25 ولت هم بزودی خراب میشه که البته الان سالمه ولی زیاد دوام نمیاره

سپاس
 
آخرین ویرایش:

habbib

VIP+ افتخاری
کاربر +vip پلاس
vip افتخاری
کاربر
2014-08-02
1,718
10,418
گنبد کاووس
درود
1- در کاسه چراغ جلو سیم حامل ولتاژ مثبت که به کلید چراغ ها متصل شده و از دینام تامین میشه پیدا کنید
استاد گرامی
من نتونستم این سیم رو پیدا کنم البته سیم حامل ولتاژ مثبت زمانی متصل میشد که چراغها رو روشن میکردم ( البته شاید سیم کشیها کمی متفاوت باشن )

به هر حال سیم حامل ولتاژ مثبت رو از سوییچ موتور گرفتم ( سیم قرمز رنگه ) و سپس توصیه های ۲ و ۳ و ۴
2- سپس آند یک دیود را به آن متصل کنید ( من از
1N4007
استفاده کردم ولی آمپر بالاتر بهتره )
3- سپس کاتد دیود را به مثبت خازن ( 2200 میکرو 50 ولت) و پایه منفی خازن را به بدنه متصل کنید
4- پایه مثبت بوف را از مدار قبلی قطع کرده و به پایه مثبت خازن متصل کنید و تمام
رو تماما اجرا کردم خازن رو هم ۵۰ ولتی ۴۷۰۰ میکرو انتخاب کردم
الان صدای بوق خیلی قوی شده و با گاز کم هم با شدت صدا تولد میکنه

اگر یک بار با همون سیم کشی قبلی به جای بوق یک لامپ ۱۲ ولتی موتور متصل کنید و شاشی بوق رو فشار بدید و بار دیگه طبق روشی که استاد فرمودند.... به جای بوق یک لامپ ۱۲ ولتی موتور متصل کنید با فشردن شاسی بوق در هر دو حالت کاملا واضح نتیجه رو با چشم میبینید

تشکر فراوان از استاد غزال
 

habbib

VIP+ افتخاری
کاربر +vip پلاس
vip افتخاری
کاربر
2014-08-02
1,718
10,418
گنبد کاووس
درود بر استاد غزال

استاد آیا این روشی که اعلام فرمودید رو، روی خودرو هم میشه اعمال کرد؟

بعنوان مثال: هدیونیت ماشین که به هنگام استارت زدن خود بخود خاموش میشه و بعد مجدد روشن میشه

ویا شیشه بالابر خودرو که کمی خسته شده و شیشه رو با خواهش و التماس و جون کندن بالا و پایین میبره. با وجودی که موتور شیشه بالابر و کلیه متعلقاتشو نو کردم باز هم آهسته بالا و پایین میکنه . ( پژو 405)

تعمیرکار میگه باید آفتامات روش نصب شه

با توجه به اینکه بابت بالا و پایین رفتن شیشه، به وسیله کلید جای مثبت و منفی عوض میشه و موتور چپ گرد و راست گرد میشه چطور میتونیم مداری رو روش نصب کنیم که جوابگو باشه

تشکر
 
بالا