لعنت به این دود قلع.هر مدل دود و تزریق رو میشه کنار گذاشت،به جز این دود.معتاد این کار شدیم.
یادمه روز اول که رفتم توی تعمیرگاه یه خدا بیامرزی (رحمت خدا بهش)بهم گفت:بوی کباب شنیدی اومدی اینجا؟تو این کار خر داغ میکنن.زرنگ باشی تهش گوشته خر میخوری،جوری که مزه همونم نمیفهمی،تا این دود تو دماغت نرفته برو و پشتتم نگاه نکن،یه کارتن بزار جلوی همین در سیگار بفروش،چند سال دیگه رفتی تو ویلات و داشتی به زدن یه مغازه جدید نزدیکه خونه دومت فکر میکردی منم دعام میکنی.برو و چشمت به دست مردم نباشه که پولی که بهت میدن از روی حس خوب نیست.این عبدی رو نگاه بعد 40 سال تو این کار پولش نرسیده رفته طبقه چهارم اجاره کرده بدون آسانسور .ریه اش خرابه هر طبقه باید یه رب بشینه روی پله،هر طبقه هم که میره بالا چشماش نمیبینه واحد چنده.من از اون بدتر،اما رحیم نژاد رو نگاه (آبدارچی تعمیرگاه) هر 2سال یه بار داره یه خونه بزرگتر میخره.برو ببین کی از این کار به اوج رسیده،اگه هم رسیده همشو فروخته تا خرج چیزایی که داشته و از دست داده بکنه.
عذر میخام باعث الفاظی که تو این مطلب بود،دقیقا جمله اون بنده خدا بود که خودم بعد 21 سال بهش رسیدم.همه پست ها رو خوندم تقریبا مشکل هممون تو این صنفه کمو بیش ولی همسان .کنار هممون یک یا چند قدیمی و پیر این کار هست که کارشونو ما انجام میدیم که بنا به هر دلیل ،علم،چشم،حوصله،قطعات جدید و .... که مغلوب تکنولوژی شدن.خدا عاقبت ما رو به خیر کنه.الان با این حال که به حرف اون بنده خدا رسیدم باز هم مردد میشم و میگم چند تا پاکت سیگار باید بفروشم تا بشه پوله تعویض یه بک لایت!
نتیجه ای از این بحث نمیشه گرفت جز عشق و اعتیاد به دود قلع
یادمه روز اول که رفتم توی تعمیرگاه یه خدا بیامرزی (رحمت خدا بهش)بهم گفت:بوی کباب شنیدی اومدی اینجا؟تو این کار خر داغ میکنن.زرنگ باشی تهش گوشته خر میخوری،جوری که مزه همونم نمیفهمی،تا این دود تو دماغت نرفته برو و پشتتم نگاه نکن،یه کارتن بزار جلوی همین در سیگار بفروش،چند سال دیگه رفتی تو ویلات و داشتی به زدن یه مغازه جدید نزدیکه خونه دومت فکر میکردی منم دعام میکنی.برو و چشمت به دست مردم نباشه که پولی که بهت میدن از روی حس خوب نیست.این عبدی رو نگاه بعد 40 سال تو این کار پولش نرسیده رفته طبقه چهارم اجاره کرده بدون آسانسور .ریه اش خرابه هر طبقه باید یه رب بشینه روی پله،هر طبقه هم که میره بالا چشماش نمیبینه واحد چنده.من از اون بدتر،اما رحیم نژاد رو نگاه (آبدارچی تعمیرگاه) هر 2سال یه بار داره یه خونه بزرگتر میخره.برو ببین کی از این کار به اوج رسیده،اگه هم رسیده همشو فروخته تا خرج چیزایی که داشته و از دست داده بکنه.
عذر میخام باعث الفاظی که تو این مطلب بود،دقیقا جمله اون بنده خدا بود که خودم بعد 21 سال بهش رسیدم.همه پست ها رو خوندم تقریبا مشکل هممون تو این صنفه کمو بیش ولی همسان .کنار هممون یک یا چند قدیمی و پیر این کار هست که کارشونو ما انجام میدیم که بنا به هر دلیل ،علم،چشم،حوصله،قطعات جدید و .... که مغلوب تکنولوژی شدن.خدا عاقبت ما رو به خیر کنه.الان با این حال که به حرف اون بنده خدا رسیدم باز هم مردد میشم و میگم چند تا پاکت سیگار باید بفروشم تا بشه پوله تعویض یه بک لایت!
نتیجه ای از این بحث نمیشه گرفت جز عشق و اعتیاد به دود قلع