سلام دوستان
منم تجربه خودم رو بگم
کاری ندارم چی درسته چی غلط
دنیای تعمیرات از نگاه من اینه:
وقتیکه تنت داغه و عشق الکترونیک داری ، خوب میدوویی ، به به و چه چه میزنی و مهندس مهندس هم که داره و .... بزن دو
بعد مدتی پیسسسس بادت خالی میشه
این مدت برای من بالای یک دهه زمان برد
وقتی زدی بالای ۴۰ یا ۴۵ تهش
تازه اونموقع میفهمی بنک داری و دلالی یعنی چی ؟
ولی در کل اینم بگم : چیزی باخت نکردی تو اونجوری که بهت حال داد زندگی کردی و معنای زندگی همینه، تو با عشق و سوخت اون حرکت کردی و لذت بردی، ما هم بردیم، منتها میگم ، وقتی زمستون عمرت اومد و داغی تنت رفت بعدش میای سر خونه این دوستای قدیمی و سن بالا و تو هم مث اونا نق زدنت شروع میشه که حق هم دارن و راست میگم ولی این معناش این نیست که اونا صد در صد و تنها همین راه رو دارن
بله عزیزم داستان من با بقیه فرق میکنه و دوستان شبیه ما
اونا عشق دیگری نیز در درون پروراندند
گلی دیگر که در پیری همان روحیه رو حفظ کنه و ترسهای محیطی رو اونقد جذب نکنه
اون دنیای درون و مراقبه است
فقط اونایی که تجربش کردن میفهمن من چی میگم
حالا شما هم یکم به چپ یکم به راست همین مسیرو میری
این فقط برای شغل ما نیست
همه قدیمیا پژمردگی روانی رو تجربه میکنن بجز همون طایفه که گفتم
پس عزیز
زنده باش به عشق که دنیا خواب زیبایست که البته باید سعی کنی زیبا بازیش کنی ولی هوشیار بمان
این نصیحت یک برادر و یک طایفه باستانیست
طایفه عشاق
موفق باشی 🌹
همه گفتنی ها را گفتی از جمله اینکه همه ما از کوچه سار دل وارد سرای این شغل شدیم ،به نوعی همه ما عاشق و اهل دل بوده ایم ،چرا که کشف عیب عشق میخواهد وگرنه همون اوایل که جوان بودیم ول میکردیم میرفتیم دنبال شغل دیگه،ولی ادامه دادیم و بیشتر روی اونا که نمیشد کار کردیم تا روشون کم کنیم آخرش لذت موفق شدن بود ولی با چه قیمتی؟
اون وقتا اهل حساب کتاب نبودیم ،فقط میگفتیم درست بشه حتی صاحب کار میومد باد در غبغب گلو مینداخت که :مگه میخواستی موشک هوا کنی که نشده؟
ما با احترام ازش وقت بیشتر میخواستیم که درست بشه!
برای کی وچی ؟
این همه سال کار ،این همه مشتری نه پولشون برکت داشت و نه دعاشون درگیر شد که نجاتمون بده
حالا منم و کمر درد ،ضعف چشم اعصاب داغون و.....
آینده هم که دیگه خودتون بهتر میدونید دیگه حتی در باغش سبز هم نیست رنگ سیاه مات و تاریک
اینها را نوشتم که ازتون بپرسم :اون آخرای مطلبت یه چیزی شبیه به امید و رنگ دلخوشی فقط اشاره کردی و توضیح ندادی اون چیه که حداقل باعث بشه غم و فراموش کنیم
دل بود که از غافله ما را عقب انداخت
ولی دوستان جای مغازه خیلی شرطه ،واقعا فرق میکنه
اگر مغازه ت جای خوب توی یه شهر شلوغ و بزرگ باشه اونوقت( عشقت رسد به فریاد)جواب میده حتی اگر خیلی وارد نباشی ،جای مغازه خوب نباشه حتی پروفسور باشی نمیشه که نمیشه
