آی پی امداد
آی پی امداد
آریا الکترونیک parcham تکشو

همه چیز درباره ی علم مغناطیس

sam_electronic

VIP+ افتخاری
کاربر +vip پلاس
vip افتخاری
کاربر
2007-08-30
500
4,134
میناب
www.irantk.ir
تاریخچه
علم مغناطیس از این مشاهده که برخی سنگها (ماگنتیت) تکه‌های آهن را جذب می کردند سرچشمه گرفت. واژه مغناطیس از ماگنزیا یا واقع در آسیای صغیر ، یعنی محلی که این سنگها در آن پیدا شد، گرفته شده است. زمین به عنوان آهنربای دائمی بزرگ است که اثر جهت دهنده آن بر روی عقربه قطبهای آهنربا ، از زمانهای قدیم شناخته شده است. در سال 1820 اورستد کشف کرد که جریان الکتریکی در سیم نیز می‌تواند اثرهای مغناطیسی تولید کند، یعنی می‌تواند سمت گیری عقربه قطب نما را تغییر دهد.

در سال 1878 رولاند (H.A.Rowland) در دانشگاه جان هاپکینز متوجه شد که یک جسم باردار در حال حرکت (که آزمایش او ، یک قرص باردار در حال دوران سریع) نیز منشاأ اثرهای مغناطیسی است. در واقع معلوم نیست که بار متحرک هم ارز جریان الکتریکی در سیم باشد. جهت مطالعه زندگینامه علمی رولاند فیزیکدان برجسته آمریکایی به کتاب زیر مراجعه شود:

Phusics by John D.Miller,Physics

Today , July 1976Rowland،s البته دو علم الکتریسیته و مغناطیس تا سال 1820 به موازات هم تکامل می یافت اما کشف بنیادی اورستد و سایر دانشمندان سبب شد که الکترومغناطیس به عنوان یک علم واحد مطرح شود. برای تشدید اثر مغناطیسی جریان الکتریکی در سیم می‌توان را به شکل پیچه‌ای با دورهای زیاد در آورد و در آن یک هسته آهنی قرار داد. این کار را می‌توان با یک آهنربای الکتریکی بزرگ ، از نوعی که معمولا در پژوهشگاههای برای کارهای پژوهشی مربوط به مغناطیس بکار می‌رود، انجام داد.





تولد میدان مغناطیسی
دومین میدانی که در مبحث الکترومغناطیس ظاهر می شود، میدان مغناطیسی است. این میدانها و به عبارت دقیقتر آثار این میدانها از زمانهای بسیار قدیم ، یعنی از همان وقتی که آثار مغناطیسهای طبیعی سنگ آهنربا (Fe3O4 یا اکسید آهن III) برای اولین بار مشاهده شد، شناخته شده‌اند. خواص شمال و جنوب یابی این ماده تاثیر مهمی بر دریانوردی و اکتشاف گذاشت با وجود این، جز در این مورد مغناطیس پدیده ای بود که کم مورد استفاده قرار می گرفت و کمتر نیز شناخته شده بود، تا اینکه در اوایل قرن نوزدهم اورستد دریافت که جریان الکتریکی میدان مغناطیسی تولید می‌کند.

این کار تواأم با کارهای بعدی گاؤس ، هنری . فاراده و دیگران نشان دادند که این شراکت واقعی بین میدانهای الکتریکی و مغناطیسی وجود دارد و این دو توأم تحت عنوان میدان الکترومغناطیسی حضور دارند. به عبارتی این میدانها به طرز جدایی ناپذیری در هم آمیخته شده‌اند.
حوزه عمل و گسترش میدان مغناطیسی
تلاش مردان عمل به توسعه ماشینهای الکتریکی ، وسایل مخابراتی و رایانه‌ها منجر شد. این وسایل که پدیده مغناطیسی در آنها دخیل است نقش بسیار مهمی در زندگی روزمره ایفا می‌کنند. با گسترش و سریع علوم از اعتبار این علوم اولیه کاسته نمی‌شود و همیشه سازگاری خود را با کشفیات جدید حفظ می‌کند.
مغناطیسهای طبیعی و مصنوعی

* بعضی از سنگهای آهن یاد شده در طبیعت خاصیت جذب اشیای آهنی کوچک ، مانند براده‌ها یا میخهای مجاور خود را دارند. اگر تکه‌ای از چنین سنگی را از ریسمانی بیاویزیم ، خودش را طوری قرار می‌دهد که راستایش از شمال به جنوب باشد، تکه‌های چنین سنگهایی به آهنربا یا مغناطیس معروف است.

* یک تکه آهن یا فولاد با قرار گرفتن رد مجاورت آهنربا ، آهنربا یا مغناطیده می‌شود، یعنی توانایی جذب اشیای آهنی را کسب می‌کند. خواص مغناطیسی این تکه آهن یا فولاد هر چه به آهنربا نزدیکتر باشد، قویتر است. وقتی که تکه‌ای از آهن و آهنربا با یکدیگر تماس پیدا کنند ، مغناطش یا آهنربا شدگی به مقدار ماکزیمم (میخ آهنی که به آهنربا نزدیک شود خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند و براده‌های آهنربا را جذب می‌کند) می‌باشد.

ادامه دارد.......
 

sam_electronic

VIP+ افتخاری
کاربر +vip پلاس
vip افتخاری
کاربر
2007-08-30
500
4,134
میناب
www.irantk.ir
* هنگامی که آهنربا دور شود، تکه آهن یا فولاد که توسط آهنربا شده‌اند بخش زیادی از خواص مغناطیسی بدست آورده را از دست می‌دهند، ولی باز هم تا حدی آهنربا می‌مانند. از اینرو به آهنربای مصنوعی تبدیل می‌شوند و همان خواص آهنربای طبیعی را دارد. این پدیده را می‌توان با آزمایش ساده‌ای به اثبات رسانید. خاصیت آهنربایی که به هنگام تماس تکه آهن با آ‌هنربا پیدا می‌شود بر خلاف مغناطش بازمانده که با دور شدن آهن ربا باقی می‌ماند، مغناطش موقت نامیده می‌شود. آزمایشهایی از این نوع نشان می‌دهد که مغناطش بازمانده خیلی ضعیفتر از مغناطش موقت است، مثلا در آهن نرم فقط کسر کوچکی از آن است.

* هم مغناطش موقت و هم مغناطش بازمانده برای درجات مختلف آهن و فولاد متفاوت است. مغناطش موقت آهن نرم و آهن تابکاری شده از آهن نرم و فولاد تابکاری نشده به مقدار زیادی قویتر است. بر عکس مانده مغناطش فولاد ، به ویژه درجاتی از آن که شامل مثلا آمیزه کبالت است، خیلی قویتر از مغناطش باز مانده در آهن نرم است. در نتیجه ، اگر دو میله یکسان ، یکی ساخته شده از آهن نرم و دیگری از فولاد را اختیار کنیم و آنها را در مجاورت آهنربای یکسانی قرار دهیم ، میله آهن نرم قویتر از فولاد آهنربا می‌شود.

ولی اگر آهنربا را دور کنیم، میله آهن نرم تقریبا بطور کلی مغناطیده می‌شود، در حالیکه میله فولاد مقدار قابل توجهی از خاصیت آهنربایی اولیه خود را حفظ می کند. در نتیجه ، آهنربای دائمی از میله فولادی از میله آهنی خیلی قویتر است. به این دلیل آهنرباهای دائمی را از درجات خاصی از فولاد درست می‌کنند نه از آهن.

* آهنرباهای مصنوعی که بطور ساده با قرار دادن تکه‌ای فولاد در نزدیکی یک آهنربا یا با تماس با آن بدست آمده نسبتا ضعیف هستند. آهنرباهای قویتر را با مالیدن تیغه فولادی با آهنربا در یک جهت بدست می‌آورند. البته در این حالت نیز آهنرباهایی که بدست می‌آید که از آهنربایی که مغناطش به توسط آن انجام شده است، ضعیفتر است. هر نوع ضربه یا تکانی در طول مغناطش عمل را آسانتر می‌کند. برعکس تماس دادن آهنربای دائمی با تغییر ناگهانی و زیاد دمای آن ممکن است باعث وامغناطش آن شود.

* وامغناطش بازمانده نه تنها به ماده بلکه به شکل جسمی که آهنربا می‌شود نیز بستگی دارد. میله‌های نسبتا کوتاه و کلفت از آهن نرم بعد از دور شدن آهنربا تقریبا به کلی خاصیت آهنربایی را از دست می‌دهند. با وجود این ، اگر همین آهن را برای ساختن سیمی به طول 300 تا 500 برابر قطر آن بکار بریم، این سیم (ناپیچیده) خاصیت مغناطیسی خود را به مقدار زیادی حفظ خواهد کرد.



آنچه باید بدانیم

* یک آهنربای قائم ، گوی آهنی را از فاصله‌ای جذب می‌کند که نیروی جاذبه آن نیروی گرانشی را خنثی کند و گوی می‌تواند بدون تکیه گاه در هوا آویزان بماند. اگر گوی را اندکی از وضع تعادل بالا یا پایین ببریم به ترتیب به آهنربا می‌چسبد و یا می‌افتد، یعنی گوی آهنی در چنین شرایطی تعادل ناپایدار دارد.

* مکعبی از آهن که روی تکیه گاهی از شیشه هموار قرار دارد توسط آهنربایی که آن نیز روی همین تکیه گاه است جذب می‌شود. مکعب روی شیشه می‌لغزد، چون نیروی جاذبه مغناطیسی وابستگی به فاصله بین جسم و آهنربا دارد، با کاهش این فاصله نیرو زیاد شده و شتاب می‌یابد. به عبارتی حرکت نمی‌تواند حرکتی یکنواختی باشد و این حرکت ، حرکتی شتابدار با شتاب تند شونده می‌باشد.

اصطلاحات مغناطیسی
همانگونه که فضای اطراف یک میله باردار را به عنوان محل میدان الکتریکی تعریف کردیم، فضای اطراف یک آهنربا یا یک رسانای حامل جریان را نیز به عنوان میدان مغناطیسی تعریف می‌کنیم. بردار اصلی میدان مغناطیسی b را القای مغناطیسی می‌نامیم. در صورتی که عنوان شدت میدان مغناطیسی برای بردار b مناسبتر است. همانطوری که میدان الکتریکی را با خطوط نیرو نمایش می‌دهیم، القای مغناطیسی را می‌توانیم با خطوط القا نمایش دهیم. بردار میدان مغناطیسی همانند بردار میدان الکتریکی بصورت زیر با خطوط القای خود ارتباط پیدا می‌کنند:


* مماس بر هر خط القا در هر نقطه ، راستای b در آن نقطه را بدست می‌دهد.

• خطوط القا طوری رسم می‌شود که تعداد آنها در واحد سطح مقطع (عمود بر خطوط ) با بزرگی b متناسب باشد. هر جا که خطها به هم نزدیک باشند b بزرگ و هر جا که از هم دور باشند b کوچک است، که b نشان دهنده میدان مغناطیسی می‌باشد.



اطلاعات اولیه
مواد پارا مغناطیس گروهی از مواد هستند که موجب تقویت جزئی میدان مغناطیسی می‌شوند، یعنی اگر در داخل سیم پیچی ، ماده‌ای از جنس پارا مغناطیسی قرار دهیم، در این صورت میدان مغناطیسی تقویت می‌شود، هر چند این تقویت به اندازه مواد فرو مغناطیس نیست، اما قابل توجه است. به بیان دیگر ، در مباحث مغناطیسی کمیتی به نام پذیرفتاری مغناطیسی تعریف می‌شود که نمادی از تقویت یا تضعیف میدان مغناطیسی است.

یعنی در مواد دیا مغناطیس پذیرفتاری مغناطیسی ، کمیتی منفی است و میدان مغناطیسی در اثر حضور چنین ماده‌ای تضعیف می‌شود، اما در مورد مواد پارا مغناطیس ، تراوایی مغناطیسی ، مقداری مثبت است. بنابراین در حضور این ماده ، میدان تقویت می‌شود، هر چند این تقویت به اندازه مواد فرو مغناطیسی نخواهد بود.

ادامه دارد....................
 

sam_electronic

VIP+ افتخاری
کاربر +vip پلاس
vip افتخاری
کاربر
2007-08-30
500
4,134
میناب
www.irantk.ir
خاصیت پارا مغناطیسی
اگر نمونه‌ای از ماده شامل N اتم ، را که گشتاور دو قطبی مغناطیسی هر کدام M است، در یک میدان مغناطیسی قرار دهیم، دو قطبی‌های اولیه اتم می‌کوشند با میدان مغناطیسی همسو شوند. این تمایل به همسو شدن را خاصیت پارا مغناطیسی می‌گویند.
شرط پارا مغناطیسی بودن
برای آنکه دستگاهی خواص پارا مغناطیسی از خود بروز دهد، اتمها یا مولکولهای آن دستگاه باید گشتاورهای مغناطیسی دائمی داشته باشند و این گشتاورها تمایل داشته باشند که با میدان اعمال شده همسو شوند. گشتاورهای مولکولی مختلف واجفت شده هستند، یعنی هر یک حول میدان مغناطیسی بطور انفرادی و نه بطور هماهنگ حرکت تقدیمی می‌کنند، ولی به علت تماس گرمایی با محیط اطراف خود می‌توانند مبادله انرژی کنند. جز در دمای نزدیک به صفر مطلق توام با میدانهای بسیار قوی ، مغناطش از مقدار مربوط به حالت اشباع آن که در آن حالت تمام گشتاورهای دو قطبی همسو هستند، بسیار کمتر است.




قانون کوری
در سال 1895 پیر کوری بطور تجربی کشف کرد که مغناطش M (گشتاور دو قطبی مغناطیسی در واحد حجم ماده) یک ماده پارا مغناطیس با میدان مغناطیسی (B) ، یعنی میدان مغناطیسی موثر که نمونه در آن قرار گرفته است، نسبت مستقیم و با دمای کلوین (T) نسبت معکوس دارد. این بیان به عنوان قانون کوری معروف است. این قانون از لحاظ فیزیکی از این جهت قابل قبول است که افزایش B باعث همسو شدن دو قطبی‌های اولیه در نمونه می‌شود و M (مغناطش) را افزایش می‌دهد، در حالی که افزایشT این همسویی را به هم می‌زند و M را کاهش می‌دهد. قانون کوری در صورتی که نسبت B/T خیلی بزرگ نباشد، از نظر تجربی تائید شده است
فرو مغناطیس، توانایی موادی خاص برای بروز میدان مغناطیس در غیاب میدان مغناطیسی خارجی است. این میدان، میدان مغناطیس خود به خود نامیده میشود. در بین عناصر جدول تناوبی تنها اهن، کوبالت، نیکل، و گادولنیوم در دماهای عادی فرومغناطیس هستند. اما الیاژها و ترکیبات پرشماری را با خاصیت فرومغناطیسی یافته میشود که برخی به شکل طبیعی وجود دارند و برخی مصنوعی هستند.
کار کرد موتورها، ترانسفورماتور ها، بیشتر وسایط ضبط و بلند گو بر اساس استفاده از مواد فرومغناطیس است. پدیده فرومغناطیس تنها در دماهای پایین تر از دمایی که به دمای کوری Tc معروف است و به جنس ماده بستگی دارد ظاهر میشود. اکسید فرومغناطیس مثل مگنتیت که در پوسته زمین به صورت طبیعی وجود دارند، پس از فعالیت اتش فشانی سرد و فرومغناطیس میشوند و جهت میدان مغناطیسی ان لحظه را در خود حفظ میکند. درست همانطور که موسیقی و یا داده ها روی نوار مغناطیسی ضبط میشوند، سابقه حرکت قاره ها در مواد فرومغناطیس پوسته زمین ثبت شده است. این نوع فرومغناطیس های طبیعی از زمان باستان شناخته شده بود، و کاربرد ان ها به صورت قطب نما نقش مهمی در جهت یابی و کشف سرزمین های ناشناخته داشته است.
فرومغناطیس، ناشی از دو خاصیت بنیادی و مرتبط با هم، الکترون است: گشتاور مغناطیسی دوقطبی الکترون و لزوم تبعیت ان از اصل طرد پاؤلی. گشتاور دوقطبی مغناطیسی الکترون، مشابه با گشتاور دوقطبی ای است که بر اثر عبور جریان از حلقه ی سیم تولید میشود، اما درست نیست که فکر کنیم این گشتاور در نتیجه ی چرخش بار الکترون پدید می اید. در واقع این گشتاور، خاصیت بنیادی و کوانتومی الکترون است. اندازه ی ان بسیار کوچک است و بر حسب تفاوت انرژی بین دو حالتی بیان میشود که گشتاور با میدان مغناطیسی خارجی هم جهت یا در جهت مخالف ان است. عامل موثر در شکل گیری ساختار اتم و جدول تناوبی، اصل طرد پاولی است. تبعیت از این اصل معمولا باعث میشود که در پوسته های پرنشده ی اتمی، تا انجا که امکان پذیر است گشتاورهای دوقطبی مغناطیسی الکترون ها با هم موازی باشند. در نتیجه، بسیاری از اتم ها گشتاور مغناطیسی ای دارند که ترکیبی است از گشتاور های مغناطیسی ذاتی الکترون ها و گشتاور حاصل از حرکت ان ها به دور هسته.
در سال 1928 ورنر هایزنبرگ نشان داد اصل طرد پاولی میتواند طوری کار کند که موازی بودن یا پاد موازی بودن گشتاورهای مغناطیسی اتم ها در ماده جامد ترجیح داشته باشد. او توانست چنین اثری را به صورت برهم کنش بین گشتاورهای دوقطبی مغناطیسی اتم های مجاور بیان کند. این برهم کنش ضریب ثابتی دارد که هایزنبرگ انرا با J نمایش داد و امروز به ثابت تبادل هایزنبرگ معروف است. ثابت میدان مولکولی را میتوان مستقیما از ضریب J هایزنبرگ بدست اورد. موادی که ضریب J هایزنبرگ در انها موجب پادموازی بودن گشتاور ها میشود، پادفرومغناطیس (دو قطبي‌ها گشتاورهاي مساوي و در جهت خلاف هم دارند، و معمولاً الكترون آزاد ندارند) نامیده میشوند. در برخی موارد، گشتاورهای دوقطبی مغناطیسی اتم های مجاور با هم متفاوت است، که در این صورت بعد از پادموازی شدن گشتاورها در مجموع با مغناطیدگی روبرو میشویم. این مواد را که بسیاری از خواص شان با مواد فرومغناطیس یکی است، فری مغناطیس میگویند.
با ان که فرومغناطیس را با وجود میدان مغناطش M در غیاب میدان مغناطیسی خارجی تعریف میکنیم، ماده فرومغناطیس در بیرون از خود ممکن است میدان مغناطیسی القایی کوچکی ایجاد کند. اگرچه برای نمونه ای که مغناطش یکنواخت دارد میدان خارجی باید وجود داشته باشد، چنین وضعیتی برای بیشتر شکل های نمونه ای ممکن است از نظر انرژی مناسب نیست. در حالتی که ماده مغناطیسی به ناحیه هایی کوچک موسوم به حوزه های مغناطیسی (مجموعه از دوقطبي هاي مغناطيسي كه در يك استا قرار دارند) که مغناطش در هر کدام از انها حداکثر مقدار را دارد تقسیم شود و ارایش این حوزه ها هم طوری باشد که میدان مغناطیسی در بیرون از نمونه به حداقل برسد، با حالت انرژی کمتر روبرو میشویم. اندازه حوزه ها و اسانی شکل گیری ان ها در بین مواد فرومغناطیس متفاوت است. به عبارتی مواد فرومغناطیس دارای خاصیت مغناطیسی دائم می‌باشند.

مواد فرومغناطیس نرم و سخت
تشکیل دیواره ی بین دو ناحیه با جهت های متفاوت مغناطش مستلزم انرژی ای است که با کم شدن میدان خارجی بدست می اید، و در شکل گیری حوزه های مغناطیسی بین این دو عامل متضاد باید تعدل برقرار شود. موادی که در انها دیواره به راحتی تشکیل میشود، مانند اهن، کبالت و نیکل در صورتی که خالص باشند، حجم حوزه‌ها به آسانی تغییر می‌کند، در نتیجه به آسانی آهنربا می‌شوند، ولی به آسانی هم خاصیت آهنربایی خود را از دست می‌دهند. این مواد را فرومغناطیس نرم می‌نامند. اینگونه مواد در هسته سیملوله‌ها بکار می‌روند و چون به راحتی خاصیت مغناطیسی خود را از دست می‌دهند، در ساخت آهنرباهای غیر دائم کاربرد دارند، و طبعا موادی که شکل گیری دیواره در انها مشکل است، مانند فولاد (اهن به اضافه ی دو درصد کربن) به سختی آهنربا می‌شوند و به سختی هم این خاصیت را از دست می‌دهند، یعنی حجم حوزه‌ها به سختی تغییر می‌کند. اینگونه مواد ، فرومغناطیس سخت نامیده می‌شوند. در اینگونه مواد برای افزایش حجم حوزه‌هایی که سمت‌گیری مناسب دارند، به میدان مغناطیسی خارجی قویتر نیاز است. پس از برداشتن میدان مغناطیسی خارجی ماده فرومغناطیس سخت، خاصیت آهنربایی خود را حفظ می‌کند. به همین دلیل برای ساختن آهنرباهای دائمی مناسب هستند.
اهنربا چه سخت باشد و چه نرم، اعمال میدان مغناطیسی ابتدا بردار مغناطش درون هر حوزه را به چرخش در می اورد، و سپس دیواره ها با افزایش میدان از بین میروند و مغناطش به حداکثر مقدار خود میرسد که انرا وضعیت اشباع میگویند. وقتی میدان مغناطیسی اشباع کننده برداشته شود، در مواد نرم حوزه ها دوباره شکل میگیرند و مغناطش به مقدار کم خود باز میگردد. اما در مواد سخت،‌تشکیل دیواره مشکل است و مغناطش تا حد زیادی باقی می ماند. این مقدار مغناطش را مغناطش پس ماند می نامند. اغلب به مواد سختی که مغناطش پس ماند بالایی دارند، اهنربای دایم گفته میشود. برای از بین بردن مغناطش پس ماند، در جهت مخالف میدانی که باعث اشباع نمونه شده است باید میدان مغناطیسی اعمال کرد. میدانی که مغناطش پس مانده را به صفر میرساند میدان وادارنده نامیده میشود. اگر میدان معکوس شده را افزایش دهیم، به اشباع در جهت عکس و سپس با حذف میدان به مغناطش پس مانده در جهت عکس میرسیم. وقتی همین فرایند را ادامه دهیم تا به نقطه ی اشباع برسیم، نمودار مغناطش یا میدان القایی مغناطیسی بر حسب میدان اعمال شده، منحنی بسته ای رسم میکنیم که انرا حلقه پسماند می گویند. اهنربای نرم هم حلقه پسماند دارند، اما مقدار مغناطش پس مانده و میدان وادارنده بسیار کوچک است.

روش آهنربا کردن مواد فرومغناطیس
هنگامی که مواد فرومغناطیس را در یک میدان مغناطیسی قرار می‌دهیم، آهنربا می‌شوند. چون میدان مغناطیسی بر حوزه‌های مغناطیسی اثر می‌گذارد و سبب می‌شود که دو قطبی مغناطیسی هر حوزه تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار گیرد. علاوه بر این حوزه‌هایی که نسبت به میدان در وضعیت مناسبی قرار دارند، با وجود میدان رشد می‌کنند و حجم آنها افزایش پیدا می‌کند و در نتیجه حوزه‌هایی که سمت‌گیری مناسب نداشتند، حجمشان کوچکتر می‌شود و مرز بین حوزه‌ها جابجا می‌شود و ماده خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند.


روش آهنربا کردن مواد فرو مغناطیس
هنگامی که مواد فرو مغناطیس را در یک میدان مغناطیسی قرار می‌دهیم، آهنربا می‌شوند. چون میدان مغناطیسی بر حوزه‌های مغناطیسی اثر می‌گذارد و سبب می‌شود که دو قطبی مغناطیسی هر حوزه تحت تاثیر میدان مغناطیسی قرار گیرد. علاوه بر این حوزه‌هایی که نسبت به میدان در وضعیت مناسبی قرار دارند، با وجود میدان رشد می‌کنند و حجم آنها افزایش پیدا می‌کند و در نتیجه حوزه‌هایی که سمت‌گیری مناسب نداشتند، حجمشان کوچکتر می‌شود و مرز بین حوزه‌ها جابجا می‌شود و ماده خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند.
انواع مواد فرو مغناطیس
مواد فرو مغناطیس نرم
در موادی مثل آهن ، کبالت و نیکل در صورتی که خالص باشند، حجم حوزه‌ها به آسانی تغییر می‌کند، در نتیجه به آسانی آهنربا می‌شوند، ولی به آسانی هم خاصیت آهنربایی خود را از دست می‌دهند. این مواد را فرو مغناطیس نرم می‌نامند. اینگونه مواد در هسته سیملوله‌ها بکار می‌روند و چون به راحتی خاصیت مغناطیسی خود را از دست می‌دهند، در ساخت آهنرباهای غیر دائم کاربرد دارند.





مواد فرو مغناطیس سخت
موادی مثل فولاد ، به سختی آهنربا می‌شوند و به سختی هم این خاصیت را از دست می‌دهند، یعنی حجم حوزه‌ها به سختی تغییر می‌کند. اینگونه مواد ، فرو مغناطیس سخت نامیده می‌شوند. در اینگونه مواد برای افزایش حجم حوزه‌هایی که سمت‌گیری مناسب دارند، به میدان مغناطیسی خارجی قویتر نیاز است. پس از برداشتن میدان مغناطیسی خارجی ماده فرو مغناطیس سخت ، خاصیت آهنربایی خود را حفظ می‌کند. به همین دلیل برای ساختن آهنرباهای دائمی مناسب هستند.




پایان
 

1377

کاربر
2010-12-17
3
6
من یک درخواست داشتم :

لطفاتعداد لینک هایی که میشه دانلود کرد بیشترکنید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: fhfh
بالا